Friday, June 01, 2007

درخت کاری در پاتالانگ



یک روز پس از آنکه به پاتالانگ رسیدم به یک گلخانه رفتم و یک درخت خریدم و پس از آن منتظر یافتن یک مدرسه بودم. شب گذشته وقتی در تاریکی رکاب می زدم چشمم به یک تابلو که در مورد تبلیغ هنرهای سنتی یک کالج بود و به دنبال آن رفتم و پس از چند دقیقه جستجو آن را یافتم خیلی جالب بود همه ی دانشجو ها مشغول تمرین رقص سنتی تایلند بودند و برایم بسیار جذاب بود. پس از صحبت با مدیر آنجا به باغ آنجا رفتیم و با کمک چند هنر جو درخت را در باغ آنجا کاشتیم.

درسته که آنجا پر از درخت است ولی به هر حال آنها نیاز به نگهداری و توجه به درختان دارند و باید درختان بیشتری بکارند




.

پ

درختی به نام صلح کاشتن

در آخرین روز سفر با ریک به یک مرکز کمک به بیماران ایدز رفتیم و یک درخت به نام صلح کاشتیم و درست پس از آن ازهم جدا شدیم.
این بند از گزارش قرار است که ریک بنویسد و من منتظر مقاله و عکس های او هستم. پس از دریافت گزارش ریک آن را در اینجا خواهم گذشت.
لطفا برای نوشته ی او منتظر بمانید