زمانی که من وارد هندوستان شدم با آقای بون مواجه شدم که ایشان هم دوچرخه سوار واهل سوئیس هستند و راهنمای منطقه .چون اکثر وقطشو به رکاب زدن میگذرونه
اولین چیزی که نظر منو در ابتدای ورودم به هند جلب کرد صفی طولانی از کارگرهای هندی بود که همگی با لباسهای یک رنگ ومنظم برای همل بار ایستاده بودندوبرای من خیلی جالب بود
درادامه راه به طرف آمریت سار که طبق نقشه فقط سی کیلوکتر بامرز فاصله داره برخوردیم به یک مجلس عروسی باشکوه ورفتیم برای تماشا واز شانس خوبمون برای خوردن غذا دعوت شدیم
وووااای ی ی خدای من انواع غذاها ودسرهای عجیب وغریب هندی که با سلیقه ای بسیار زیبا تهیه شده بودند
واولین روز ورود به هند تجربه خوبی داشتیم از غذاها ومراسم عروسی هندیها
وتماشای رقص جالب هندیها باهمدیگه بسیار دوست داشتنی بود
در ادامه راه بطرف آمریت سار رسیدیم به معبد طلائی که دراین معبد هرغریبه ای میتونه بمونه واستراحت کنه واز غذای اونجا استفاده کنه که البته به ماهم یک اطاق دادند مثل باقی افرادی که برای گذراندن شب به اونجا میان
متاسفانه الان دیگه برای ادامه مطلب وقطی ندارم انشاالله بعدا بیشتر در مورد معبد طلائی خواهم نوشت
اولین چیزی که نظر منو در ابتدای ورودم به هند جلب کرد صفی طولانی از کارگرهای هندی بود که همگی با لباسهای یک رنگ ومنظم برای همل بار ایستاده بودندوبرای من خیلی جالب بود
درادامه راه به طرف آمریت سار که طبق نقشه فقط سی کیلوکتر بامرز فاصله داره برخوردیم به یک مجلس عروسی باشکوه ورفتیم برای تماشا واز شانس خوبمون برای خوردن غذا دعوت شدیم
وووااای ی ی خدای من انواع غذاها ودسرهای عجیب وغریب هندی که با سلیقه ای بسیار زیبا تهیه شده بودند
واولین روز ورود به هند تجربه خوبی داشتیم از غذاها ومراسم عروسی هندیها
وتماشای رقص جالب هندیها باهمدیگه بسیار دوست داشتنی بود
در ادامه راه بطرف آمریت سار رسیدیم به معبد طلائی که دراین معبد هرغریبه ای میتونه بمونه واستراحت کنه واز غذای اونجا استفاده کنه که البته به ماهم یک اطاق دادند مثل باقی افرادی که برای گذراندن شب به اونجا میان
متاسفانه الان دیگه برای ادامه مطلب وقطی ندارم انشاالله بعدا بیشتر در مورد معبد طلائی خواهم نوشت