Thursday, December 28, 2006

آخرین درخت در پاکستان

امروز در پارک بزرگ شهر اسلام آباد معروف به(پارک فاطمه جناح)ونزدیک درب ورودی مهران مراسم درختکاری انجام شد که تلاش دوستان پاکستانی دراین امر قابل ستایش است چرا که برای محل کاشت درخت ونصب پلاک یادبود موقعیت مناسبی فراهم کردند.
ضمنأ من به لاهور برخواهم گشت واحتمالا بعد از یکی دوروز توقف جهت انجام مراحل قانونی برای ورود به هندوستان بزرگ با پاکستان خداحافظی خواهم کرد

Wednesday, December 27, 2006

حرف تازه

باسلام خدمت همه عزیزانی که این وبلاگ رو دنبال میکنند
جاداره از همه شما بخاطر وقفه ایجاد شده در درج مطالب عذرخواهی کنم به این خاطر که از خارج کشور به راحتی نمیتونم به اینترنت دسترسی داشته باشم
واما امروز در اسلام آباد پاکستان هستم وبه لطف خدا سفری بسیار عالی وموفق داشتم
شاید خبر داشته باشید که: استارت کار من با کاشت درختی در اداره تربیت بدنی مشهد شروع شدوبعد در بیرجند وزاهدان هم درختی به یادبود کاشتیم .از زاهدان با اتبوس وارد کویته پاکستان شدم که ابتدای مسیر دوچرخه سواری من از این شهر بود
ودرکویته هم با همکاری صمیمانه دوستانی در خانه فرهنگ ایرانیان ومسئولین شهر مراسم قشنگی برگزار شد وبعد شهر لاهور وحالا هم اسلام آباد.من ازهمین طریق ازکلیه دوستان وسرورانی که تا اینجای سفرم بامن یارو همراه بودند تشکر میکنم
برای دیدن عکسهای سفر به این آدرس بروید www.weneedtrees.com
تلفن من در پاکستان: 00923218119890

Monday, December 18, 2006

شروع

وبه لطف خدا آغاز شدسفری که همه فکر وخیالم بود
اکنون در لاهور پاکستانم

Monday, November 27, 2006

خداحافظی

امشب در باشگاه آزادگان مشهد جلسه هفتگی باشگاه زمان عمده خودشو به سفر من تعلق داد و فرصتی بود واسه تجدید دیدار دوستان و خداحافظی . این جلسه که با حضور دوست ارزشمندم آقای جواد نظامدوست گرمتر از همیشه برگزار میگردید بسیار برایم ارزشمند بود خاصه آن که مادرم نیز در آن حضور داشت و وجودش در آن فضا برایم بسیار افتخار آمیز بود . ممنونم از علی سلیمی , دوست آرامم که با صدای گرمش لحظاتی پرشور را تقدیممان کرد و همه دیگر دوستان . خیلی احساس عجیبی داشتم و همین باعث شد که نتوانم صحبتی راجع به برنامه داشته باشم . در نهایت زمان آغاز سفر اعلام شد و روز یکشنبه ساعت 9:30 صبح از محل اداره کل تربیت بدنی پس از کاشت اولین نهال این سفر به امید خدا شروع خواهد شد

Friday, November 10, 2006

حمل مشعل بازی های آسیا ئی

روز سه شنبه مشعل بازی های آسیا ئی دوحه در شهر مشهد توسط تعدادی از ورزشکاران حمل شد که حرکتی در خور توجه از جانب مسئولان و مدیران شهر بود . اما با توجه به پتانسیل و توانمندی شهر مشهد انتظارات بالاتری در جهت برگزاری این مراسم بود . به هر حال این مراسم با شکوه برگزار شد و خوشحالم از اینکه دقایقی من نیز حامل مشعلی بودم که خود سمبل صلح است و دوستی .متاسفانه به دلیل مشکلاتی که بلاگر جدیدا داره نتونستم عکسهائی از آن مراسم ارائه کنم . جهت دیدن عکسهای آن مراسم اینجا را کلیک کنید

Saturday, November 04, 2006

تشکر

از همه دوستانی که به نمایشگاه من سر زدند و از عکسهای من دیدن کردند ممنونم و مسلما از راهنماییهایشان و نظراتشان راجع به سفر و همچنین عکاسی بهره خواهم برد . نمایشگاه اثرات بسیار مفیدی در ارتباط با سفر من داشت و حضور شخصیتهایی چون مدیر کل تربیت بدنی و سایر مدیران آن اداره و مدیر مرکز آفرینشهای هنری , مدیر کل ارتباطات مردمی استانداری,مدیر کل ارشاد و معاون ایشان ,ریاست هیئت کوهنوردی و مدیر کل فرهنگی,تربیت بدنی و جوانان برنامه ریزی کل کشور دلگرمی بسیاری برای من به همراه داشت و من را در اجرای این برنامه به صورت هر چه قوی تر مصمم گردانید . همچنین از تمام دوستانی که در راستای کمک به این سفر تعدادی از آثار من را خریداری نمودند تشکر میکنم . امیدوارم که بزودی این سفر را آغاز نموده و تلاشی هر چند اندک در راستای اهداف مشترکمان بردارم که قدر مسلم نیازمند دعای شما هستم
خداوند یاریگر همه ما باشد

Thursday, October 19, 2006

تاریخ نمایشگاه





این روزها به شدت گرفتار نمایشگاه هستم و خیلی سرم شلوغ است . بالاخره زمان و مکان نمایشگاه مشخص شد و حالا بقیه کارها رو بایستی انجام داد .زمان نمایشگاه 6 آبان ماه الی 11 آبان است و مکان آن نگارخانه میرک . بچه ها خیلی کمک کردن که جا داره ازشون تشکر کنم . امیر و جلیل زرین و امیر ستوده این وسط خیلی کمک کردن .اگه خدا بخواد بعد از نمایشگاه سفرمو شروع میکنم

Friday, October 13, 2006

نمایشگاه

در حال تدارکات سفرهستم و دارم کم کم وسائلم رو جمع و جور میکنم .تهیه بسیاری از وسائل تو ایران سخته و در واقع غیر ممکن است واسه همین مجبورم زحمت تهیه اونا رو به دوش دوستانم بگذارم . محمد پسر خاله عزیزم از فرانسه تیوب های دوچرخه و هندل بار رو که اینجا پیدا نمیشد واسم فرستاد و بقیه دوستام هم خیلی به تهیه وسائلم کمک کردن و هر کدوم یه چیزی رو به عهده گرفتن که از همشون ممنونم. الانم در تدارک بر پایی یه نمایشگاه عکس از آثارم هستم تافرصتی باشه هم واسه خداحافظی و هم از محل فروش عکس بتونم مبلغی رو تهیه کنم واسه مخارج سفر . البته لطف مارگارت دوست سوئیسی من که مبلغی رو واسم فرستاد تا بتونم سفرم رو استارت کنم هیچ زمان فراموش نخواهد شد و امید دارم که بتونم لطفشو جبران کنم

Saturday, September 09, 2006

سفر نامه

در ابتدایم هنوز